آفرینش انسان (فصل چهارم کتاب انسانشناسی )
اندیشیدن پیرامون چگونه به وجود آمدن انسان،حالات مختلف مادی و غیر مادی او،و اینکه زمانی بوده است که انسان وجود نداشته و بعد به وجودآمده،انسان را به سمت سوال هایی سوق می دهد، نظیر:
انسان اولیه چگونه به وجودآمده است؟
چه ویژگی هایی داشته و چند بعدی است؟
حقیقت انسان چیست و برای چه خلق شده؟
در واقع انسان موجودی دو ساحتی است،همواره حکما درباره ی این دو ساحت جسمانی و روحانی سخن گفته اند وحتی منکران ساحت روحانی انسان هم مقرند که انسان در لحظه ی بعد از مرگ با قبل آن متفاوت است،اما آن را مادی توجیه می کنند.
در آیات قرآن بر دو ساحتی بودن انسان تاکید شده است وآیات فراوانی دال بر وجود بعد روحانی و روان انسان آمده است.
در رابطه با آفرینش نخستین انسان ها،در قرآن مجید تاکید بر پدید آمدن انسان ها از حضرت آدم شده و گفته شده که او به طور استثنایی(یعنی فقط حضرت آدم) از گل آفریده شده است.
محمود رجبی د ر کتاب انسانشناسی خود معتقد است که فرض داروین مبنی بر تکاملی بودن انسان و جهش یافتن او از نسل حیوانات، بر اساس آیات قرآن نفی می شود چراکه خداوند در این آیه می فرماید:
«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»
یعنی حضرت آدم مانند حضرت عیسی بدون پدر آفریده شده و هیچ پدری نه از نوع انسان و نه حیوان نداشته است.هم چنین با توجه به آیات 27اعراف و 7سجده، انسان اولیه استثنائا از گل آفریده شده وبقیه ی انسان ها از نسل او واز آبی پست به وجود آمده اند.در آیاتی نظیر 28حجر هم به مراحل خلقت انسان از گل ودمیده شدن روح در آن پردخته شده که این سیر مخصوص آدم (ع) است ونه همه انسانها.
نظریه تکاملی در سال 1859 در قالب یک نظریه کلی ارائه شد.و بحث های جنجال برانگیزی را نظیر ناسازگاری علم و دین در آن زمان پدید آورد.او مدعی بود که انواع مختلف گیاهان و حیوانات براثر تصادف و به صورت تدریجی و بر اثر جهش های ژنتیکی تکامل یافته اند.انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و او هم از نسل حیوانات متکامل تر مثل نوع خاصی از میمون هاست.
این تئری بهد از او توسط کسانی مانند مک کرادی،ری ون، و راسل مورد نقد جدی قرار گرفت.خلاصه ی کوچکی از نقد ها به شرح زیر است:
1-تفاوت توانایی مغز انسان و مغز میمون بسیار زیادتر از آن است که جهش بتواند آنرا تکمیل کند ،چراکه تحقیقات نشان داده قوای مغز اقوام بدوی به همان میزان مغز انسان متمدن بوده است.
2-دیگر اینکه توانش های عقلی اقوام بدوی بسی بیش از نیاز های ساده ی زندگی بومی-بدوی آنهاست،وبرای رفع این نیاز ها مغز کوچکتری هم کافی بوده است.و این مخالف نظریه جهش برای سازگاریبیشتر با محیط داروین است.
در باب آفرینش سایر انسان ها در طول تاریخ نظریات متفاوت و بعضا ضدو نقیضی مطرح شده است.نظیر به وجود آمدن انسان از خون حیض،ویا به وجودآمدن انسان تنها از مرد واینکه رحم زن تنها محلی برای باروری است و در ایجاد نوزاد نقشی ندارد،هم چنین نظریه ی ایجاد خود بخودی(ویلیام هاروی)،و نظریه تکامل،وبالخره نظریه داشتن نقش برابر در تولید نوزاد از سوی زن و مرد که از سال 1875 مطرح و رایج شد. این نظریه مبنی بر آزمایشات میکروسکوپی و پیشرفته تر نسبت به گذشته اذعان داشت که زن و مرد به طور برابر در تکوین جنین نقش دارند. حال آنکه خداوند در قرآن کریم در 1400 سال پیش به این نکته اشاره کرده است:«انا خلقناه من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا»
در آیه شریف واژه ی امشاج از آمیخته بودن نطفه ی سازنده ی جنین سخن گقته شده.امشاج جمع مشج به معنای آمیخته است.یعنی نطفه دارای انواع آمیختگی است.و این مطلب با حقیقتی که در رویان شناسی امروز به اثبات رسیده کاملا منطبق است.
آخرین موضوع بحث شده در این فصل کتاب محمود رجبی،بحث وجود و استقلال روح است. در باره ی روح نظریات مختلفی وجود دارد.مثل نظرات مبنی بر عدم وجود روح،روح چیزی جز آثار جسم نیست،ومستقل بودن روح و نظریات تاثیر و تاثر روح و جسم.در قرآن دو دسته آیه که به وجود روح(9سجده)، و به استقلال آن و بقای ان(10 و 11سجده،93 انعام،99 و100مومنون) اشاره دارد مطرح شده است.