سلام علیکم

شما در فرمایشات خود بارها فرموده اید که یکی از فرایض حتمی برای نسل ما تقویت بنیه ی علمی کشور است و تاکید نموده اید که پس از تدوین نقشه ی جامع علمی کشور باید کارهای مهم دیگری از قبیل ایجاد نظام مهندسی این نقشه،تبدیل آن به صدها پروژه ی علمی و سپردن آن به پیمانکاران این نقشه یعنی دانشگاهها،اساتید و مراکز تحقیقاتی صورت پذیرد

با توجه به این امر پیش رو مسئولین تاکنون چقدر آمادگی لازم را در بدنه ی علمی کشور ایجاد کرده اند؟مفاهیم جنبش نرم افزاری و تحول علوم انسانی امروز گفتمان جدیدی را در فضای علمی کشور ایجاد کرده اند اما متاسفانه در محافل مختلف اغلب به بحث نظری از این مفاهیم بسنده می شود و راهکارهای اجرایی آنها کمتر عملیاتی و تشریح می شود.

این درست است که تلاش و همت دانشجویان و دانش آموختگان از ساختارهای زیرین بدنه ی علمی کشور می تواند زمینه ساز تحول شود اما سوال اینجاست که دانشجوی علوم انسانی باید در کدام ساختار پدید آمده و با کدام بودجه ی مصوب و یا حمایت مادی کدام نهاد و یا ارگان خاص به فکر نواندیشی و نوآوری علمی باشد؟

              هرچند که با وجود برخی نقصان های اجرایی امروز کشور به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی در بسیاری از علوم مختلف به پیشرفت های قابل توجه و فوق العاده ای رسیده است اما جای تاسف است که علوم انسانی هنوز از فقر محتوای بومی و عدم تناسب پیش فرض های فلسفی نظریات با مبانی و فرهنگ جامعه ی اسلامی رنج می برد.حل مسائلی از قبیل نبود نگاهی انتقادی در میان اساتید نسبت به علمی وارداتی با موضوع انسان و تابو انگاشته شدن آن و همچنین نادیده انگاشته شدن دانشجوی فعال و نقاد و پرسنده و بعضا تمسخر او مسائلی است که نیاز به تدوین برنامه ها و سیاست های زیربنایی مناسب دارد در این خصوص پیشنهاداتی به نظر می رسد که خدمتتان ارائه می گردد.

     ا      الف:افزودن دروسی به برنامه ی آموزشی رشته های علوم انسانی که جهان بینی و انسانشناسی اسلامی  فلسفه و تاریخ علم و روش تحقیق های غیر کمی را در بر می گیرند و اموری از این دست که کمک به پرورش نگاه نقادانه و جرات ابراز نظر بنمایند حتی از مقاطع تحصیلی پایین تر ضروری و مهم به نظر می رسد.

             ب:با توه به اینکه حضرتعالی فرموده اید،که بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبنای آنها مادی گری است و بی اعتقادی به تعالیم الهی- اسلامی را ترویج می کنند . و آموزش این علوم منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی اعتقادی و دینی می شود پیشنهاد می شود که طرح چنین دروسی در کلاسهای درس به صورت انتقادی ،به عنوان بخشی از واحدی مدون با جهان بینی اسلامی ارائه گردند.ونه آنکه به صورت واحدی مجزا تدریس و به ذهن دانشجو القا شوند که این امر نیازمند بازبینی و بازنویسی دروس و شاید انقلاب فرهنگی دیگری در مفاهیم و اصول علوم انسانی باشد.

              ج:امروز اساتیدی که در داخل به ارائه ی نظری نو و یا ابداع ابزاری بومی و جدید می پردازند به دلیل فاصله گرفتن از قالب ها و منابع فکری و فلسفی غرب فرصت کمتری برای طرح مقالات خود در نشریات بین المللی پیدا می کند و این امر منجر به تضعیف جایگاه آنان و تقویت جایگاه اساتیدی می شود که با قالب ها معیارها و اصول غربی به پیشبرد دانشهای مبتنی به فلسفه ی آنها می پردازند و هم چنین با توجه به اینکه شما هدف تحول علوم را مرجعیت علمی اعلام کرده اید تاسیس و راه اندازی مجلات معتبری که زیر نظر سازمان های شرقی اسلامی شکل بگیرند و در حوزه های مختلف به انتشار و ترویج نظریات نو بپردازند و در عین حال دارای ارزش و امتیاز بالا برای نویسندگان باشند در زمینه سازی برای تحول علوم و شکل گیری جریان نظریه پردازی خصوصا در جهان اسلام مفید خواهند بو د.

               د:در خصوص اعزام دانشجو به خارج از کشور و بورسیه های تحصیلی  در حوزه ی علوم انسانی باید گفت که حاصل این امر تربیت دانش آموختگانی خواهد بود که خواسته یا ناخواسته با اصول لیبرال سرمایه داری غرب آشنا شده و از آن تاثیر می پذیرند،وبه نوعی جوانان نخبه ی ایرانی با هزینه ی کشور به سربازان جنبش نرم افزاری درآن سوی خاکریز بدل می شوند.و تبعا از چنین افرادی نمی توان انتظار تولید علم بومی را داشت.اذا پیشنها می شود که برنامه ی اعزام دانشجو به خارج علی الخصوص در مورد کشورهای غربی به صورت فرصت مطالعاتی در بطن دوره ی تحصیلی  در داخل اکشور گنجانده شود که  از این رهگذر فرد با روش شناسی و مفاهیم علوم انسانی غرب آشنا شده و هم به نقد و بهره برداری ازآن بپردازد.

               ه:در راستای تحقق نهضت تولید علم ونظر جای خالی گرایش های جدید که زمینه و بستر مناسبی را برای اجتهاد علمی  فراهم می آورند احساس می شود برای مثال سال هاست که حوزه ای به نام روانشناسی مذهب در دنیا پدیدآمده که به اندازه گیری تاثیر معنویت ابزاری بدون عبودیت در سلامت روانی انسان ها می پردازد.این در حالی است که رشته ی روانشناسی اسلامی با توجه به وجود قابلیت های محتوایی بسیار هنوز در میان گرایش های مختلف روانشناسی در ایران دیده نمی شود.

ن              نکته ی آخر صحبتم در مورد فضای فرهنگی دانشگاه هاست.به نظر می رسد عده ای قلیلی با کم توجهی به نوع پوشش خود حرمت فضای علمی معنوی دانشگاهها را نگه نمی دارند.که در این خصوص توجه بیشتر مسئولان ذی ربط با توجه به وجود قوانین و تعهدات ضروری بوده و غفلت از آن موجب پایمال شدن حق اکثریت دانشجویان خواهد شد.

د              در پایان با مولایمان صاحب العصر و الزمان و نایب برحقش عهدی دوباره می بندیم که در جبهه ی جهاد علمی از هیچ کوششی فروگذار نکرده و پیرو راه امام و پاسدار خون شهدا باشیم.