خلاصه ای از بحث فلسفه ی روانشناسی1
*فلسفه از دیدگاه متفکرین مختلف:
-هراکلیتوس:فلسفه عارضه ای قدسی است.
-افلاطون:فلسفه با حیرت آغاز می شود.
-ارسطو:فلسفه یعنی خروج از فطرت اول به ثانی.
-ویت کنشتاین:فلسفه ایضاح گزاره های زبانی است.(فلسفه روانشناسی گزاره هایی است که از پدیده های روانی خبر می دهند)
-مارکس:تا به حال فلاسفه جهان را تفسیر کرده انداما عمل کردن به آن مهم است.پس صحبت کاربردی کردن فلسفه صحبتی مارکسیستی است.
-فوکو:فلسفه وسیله ای برای تامل است ونه برای اینکه بدانیم صدق و کذب چیست بلکه برای این است که نسبت خود را با حقیقت بشناسیم.
-هابرماس:فلسفه ایضاح ساختارهای بسیار عام است.
-هگل:فلسفه چیزی است که زمان خود را در تفکر به فهم در می آورد.
*ویژگی های فلسفه:
1-فلسفه کل نگر است.و نظر گاه جامع،عقلانی،و نظام مند به ما می دهد.(علم کلی)
دلائل نیاز علم جزئی به کلی:
-جهت گیری صحیح در تفکر
-نگاه انتقادی به یافته های خود
-تشخیص اولویت های تحقیق(مسائل صحیح)
2-فلسفه بحث از ماهیت است.به ما کمک می کند موضوع علوم را بشناسیم.مثلا اگر می گوییم روانشناسی روان(اصلی ترین موضوعش)یعنی چه؟
3-شناخت حدود و ثغور،ماهیت،اعتبار و ارزش معرفت(معرفت شناسی)
4-شناخت پیش فرض ها و غایاتی که در هر علمی وجود دارد.(مثلا غایت علم روانشناسی برای حل بحران های ناشی از مدرنیسم بوده است.)
*اجزا و عناصر فرهنگ مدرن:
-فرد انگاری -فرد مسئولیت اصلی را در حوادث دارد. –استقلال و خود محوری ارزش اصلی را دارد. –فرد می تواند محیط را کنترل کند.
*اجزا ی سازنده ی مشاوره و رواندرمانی:
-فرد کا - فرد کانون توجه اصلی است. –فرد مسئولیت اصلی دارد. –استقلال فردی و خود مختاری ارزش اصلی را دارد. –مسائل فرد به صورت درون روانی در نظر گرفته می شود.