شگفتی نامه (!)
چندی دردنامه می نوشتیم اما پس از مدتی آستانه ی دردمان دچار مقوله ی آشنای سازش یافتگی شد و بالا رفت.حال دیگر باصطلاح، پوستمان کلفت شده است و دردهایمان به شگفتی بدل.
شگفت است که در بین اساتید دانشگاههای علوم انسانی،بسیاری هیچ تصوری از اسلامی کردن علوم انسانی ندارند.وقتی سخن از اصلاح علوم انسانی به میان می آید تنها یاد گرفته اند که به طور صریح و قاطعانه به کشیدن خط بطلان بر آن بپردازند و در کمتر از یک صدم ثانیه با آن به مخالفت بپردازند دریغ از آنکه پشیزی از نظرات نظریه پردازان این زمینه آگاهی داشته باشند!!!(پ.ن:اخیرا نمونه اش را در برنامه زاویه در سیما شاهد بودیم که چه مضحک استاد برجسته روانشناسی شناخت خاصی از اسلامی کردن علوم نداشتند و تنها به مخالفت و انکار آن می پرداختند.)

فراتر از آن شگفت آن است که این باصطلاح دانشمندان عرصه ی دانش انسانی، چون کبکان بسیار محترم سر خود را به زیر برف کرده اند و از چیزی که دارند در آن غرق می شوند اطلاعی جز همان که جلوی چشمانشان است ندارند!به دید خودشان زندگی شان را وقف اکتساب علم کرده اند و ناچار با تعصب به دفاع از آن در برابر سیل انتقادات می پردازند چراکه اگر علمشان نقد شود دستشان به جایی بند نیست و به عبارت دیگر از حیز انتفاع ساقط می شوند،پس چه بهتر که جلوی این ویرانگری را بگیرند. همانند قدیمی هایمان که بعد از چندین سال زندگی در خانه ای که در حال ریزش است، از تخریب و نوسازی آن امتناع می کنند چراکه هویت خود را در همان بنای قدیمی و هم اکنون غیر قابل استفاده می دانند!
بعباره اخری این باصطلاح دانشمندان،بی آنکه دانشی درحیطه ی ریشه،فلسفه،منشا ،مبنا ی علوم و یا هرچه اسمش را می گذارند،داشته باشند،تنها خودشان را در کتاب ها و نظریاتی که ثمرات و میوه های آن پیش فرض هاست،غرق کرده و خودشان نیز به تقلید از شیوه و مدل آنها باصطلاح نظریه می دهند و نا آگاهانه یا آگاهانه آب در آسیاب مکتب فلسفی و متافیزیکی می ریزند که در واقع یا به آن اعتقادی ندارند و یا دلیلی مبنی بر درستی آن ندارند.
شگفت تر(!) آن که در جواب داعیه داران اسلامی کردن علوم،می گویند جای وعظ و موعظه و نصیحت در علم نیست و در مسجد و حوزه و... است،و داد این سر می دهند که مگر علم در حیطه ی دین دخالت می کند که مذهب در علم وارد شود!!!
وچقدر کم فهم اند این قماش از اساتیدمان. و افسوس که کمیتشان رو به فزونی است ،و صد افسوس که هیچ تدبیری مبنی بر گزینش وعدم استخدام این دسته از مبتلایان به جهل مرکب وجود ندارد.گویی تمام ارکان این نظام آموزشی مریض،از مجله های علمی پژوهشی گرفته تا سیستم سنجش و گزینش اساتید و انتخاب محتوای آموزشی و...دست به دست هم داده اند تا دژی نفوذ ناپذیر برای عدم سرایت جنبش نرم افزاری و تولید علم اسلامی ایجاد کنند تا مبادا خدشه ای به علوم مقدس وارداتی وارد شود...
ر.فیاض